به نام خدا
آقا پسرا بخونن:
وقتی دوستت بهت بگه که : دارم به کلاس میرم که همشون دخترن و فقط من پسرم . پیش خودت میگی خوش بحالش میخواد کیف خرو بکنه.
حال و روز من همینه یه کلاسی میرم که همشون دخترنو تنهاترین پسر موجود در اون حوالی بنده هستم. اوایلش ذوق زده بودم ولی حالا میگم خدایا دو سه تا جوجه خروس برسون به این کلاس.
دیروز خیلی باحال بود باحال که نه افتضاح بود دیروز خیلی خسته بودم اومدم نشستم پشت پی سی استاد داشت درس میداد گفت تمرینو حل کنید چند دقیقه بعد متوجه شدم دارم با خودم حرف میزنم:"اه نه این راه حل نبود آهان پیدا کردم نه اینم نیست اه" وای سمت چپم یهدختره بود فک کنم بدش نمیاد ازم فکر کنم با اون افتضام دیگه بدش بیاد ازم . یه دختره هم هست که من ازش خوشم میاد و نمیدونم اون ازم خوشش میاد یانه . دیروز رفتمو با دختری که ازش خوشم میاد حرف زدم مسائل درسی پرسیدمو دیگه هیچ چی نتونستم بگم
فقط میدونم باید یکم فقط یکم خودمو جمع و جور کنم آخه این چه وضعشه؟
اصلا نکنه دخترا بهم اهمیت نمیدن و خودم جوگیر شدم؟
توکل و پناه بر خدا
نظرات شما عزیزان:
:: برچسبها: خاطره, حرف دل,